یادداشت گزارش یک ایثار...
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۴
خواهرم بدان که شجاعت و جسارت تو در دفاع از ارزشها در پیچ و خم روزمرگی این شهر چندان تفاوتی با مجاهدت در کارزار رویارویی با دشمن پشت مرزها ندارد... تو نیز نتوانستی بیحیایی را تاب بیاوری و از همه مهمتر سکوت نکردی.
به گزارش واحد ایثار زنجان به نقل از خبرگزاری فارس، به احتمال زیاد این اواخر خبر منتشره در فضای مجازی درباره بانوی زنجانی و آن چند دختری را که درون اتومبیل کشف حجاب کرده بودند شنیده باشید... بعضی مسائل شاید در ظاهر هیچ ارتباطی به هم نداشته باشند اما در واقعیت ماهیت یکسانی دارند.
زمانی عدهای هشت سال تمام با تمام وجود با تمام دنیا جنگیدند ولی با این حال میدانستند که دشمن فقط دشمن آن طرف خاکریز نیست و تیرهای دشمن فقط گلولههای سربی که زوزه کشان از آن طرف خاکریز بر قلب و سر رزمندگان سرازیر میشوند نیستند تا آنها را به بهشت ببرند... بلکه دشمن تیرهایی هم دارد که میتواند عفت را برباید یا چادری را از سر برکند یا صورتی را نقاشی کند و جامعهای را به جای بهشت به قعر دوزخ ببرد...
شاید آن مردان مجاهد نگران چنین روزهایی بودند که سیاهی چادر عفت را از خون خود رنگین تر میدانستند ...
جلوتر بیاییم در همین اواخر بلند همتانی که با عنوان مدافع نه فقط برای حفظ حریم آلالله بلکه برای ماندن چادر بر سر ناموس شیعه از همه هستی خود گذشتند و آنسوی مرزها با دشمن مقابله کردند تا مردمان این شهر حسرت هیاهوی گلوله و موشک بر دلشان بماند و البته برخی بتوانند با بیحیایی در کوچه پس کوچههای این شهر جولان نمک نشناسی بدهند...
خواهرم بدان که شجاعت و جسارت تو در دفاع از ارزشها در پیچ و خم روزمرگی این شهر چندان تفاوتی با مجاهدت در کارزار رویارویی با دشمن پشت مرزها ندارد... تو نیز نتوانستی بیحیایی را تاب بیاوری و از همه مهمتر سکوت نکردی.
شاید اگر در آن لحظه پشت چراغ قرمز آن تقاطع لحظاتی به اندازه یک سبز شدن چراغ سکوت میکردی پس از چند دقیقه همه چیز فراموش میشد و مجبور نبودی اهانتهای این بیانصافها را که بر تو میتازند را تحمل کنی که اینان یا جاهلاند یا باید ریشه این عناد را در لقمه هایشان پیدا کنند... اما تو ساکت ماندن در چراغ قرمز را به مثابه سرخی آتشی درون جامعه دیدی که فقط با سبزی امر به معروف فرو مینشست؛ که همان راه مولایمان است...
شاید اگر تک تک افراد جامعه شهامت، جسارت و عمل به هنگامی مانند تو داشتند اوضاع جور دیگری بود...
مطمئنا اگر زمان به عقب برمیگشت، باز آن صحنه را تحمل نمیکردی و تغییر رفتار نمیدادی، بلکه مصممتر و محکمتر بودی...
و این را بدان که سبک مغزان هر اندازه بیشتر نسبت به تو بتازند و سعی در تخریبت داشته باشند باید در حقانیت راهت بیشتر مطمئن شوی به قول شاعر «اگر آبرو میگذاری به پایش یقینا یقینا خریدار یاری.»
قبول باشد؛
محکم باش مانند کوه حتی اگر در این شهر غیر از خدا کسی تکیه گاهت نباشد...
انتهای پیام/