سرو سرافراز
26 مرداد 1397 ساعت 22:55
یادداشت: محمود عرب فرد
روزهای گرم تابستان سال 1369 بود مدت کوتاهی از زلزله دردناک رودبار گذشته بود و غم این حادثه همچنان بر دلها سنگینی میکرد. خاطرم هست فضای سنگین این واقعه تا ماههای بعد ادامه داشت. در همین زمان مکاتباتی بین رییس جمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی و صدام حسین در مورد قطعنامه 598 در حال انجام بود تا زمینه تحقق یکی از بندهای قطعنامه به وجود آید: آزادسازی اسرا
اصرار مقامات ایرانی بر مواضع بهحق خود در این مکاتبات و نیاز صدام به آرامش جبهه شرقی به دلیل حمله به کویت فرصت مناسبی را در اختیار مقامات ایرانی قرار داده بود تا از حقانیت کشور علیرغم کارشکنی قدرتهای بزرگ دفاع کنند بر اساس بند 4 آخرین نامهای که صدام در تاریخ چهاردهم آگوست 1990 (23 مرداد 1369) به آقای هاشمی نوشت اعلام کرد «آمادگی دارد از روز هفدهم آگوست (26 مرداد) کلیه اسرای جنگی ایران را فوراً از طریق مرزهای زمینی قصرشیرین و خانقین آزاد نماید »
سالهای طولانی صبر خانوادههای اسرا روزهای پایانی را طی میکرد. تنها پیک و پیام رسان سالهای فراق کمیته اسرا و مفقودین جمعیت هلال احمر بود که از طریق سازمان صلیب سرخ جهانی نامه یا پیامی را از اردوگاههای اسرای ایرانی برای خانوادههایشان به ارمغان میآورد. پدران و مادرانی که با آگاهی از وضعیت بد نگهداری فرزندانشان در اردوگاههای عراق، خم به ابرو نیاوردند و شجاعانه روی اصول خود ایستادگی کردند یکی از بزرگترین جلوههای پایداری را در تاریخ ایران رقم زدند.
در فاصله سه روزه وصول نامه صدام تا ورود اولین گروه آزادگان به میهن به دلیل غیر مترقبه بودن ورود حدود چهل هزار آزاده یکی از بزرگترین عملیات سازماندهی و پشتیبانی از منظر لجستیکی، قرنطینه و اطلاعرسانی توسط سازمانهای مختلف شکل گرفت و تبادل آزادگان با اسرای عراقی از نقطه صفر مرزی تا تحویل به خانوادههایشان به نحو احسن انجام پذیرفت. این عملیات در یک بازه زمانی حدود یک ماهه به طول انجامید و روزانه بین 800 الی 2000 مبادله انجام شد که در نوع خود یکی از افتخارات مدیریتی کشور محسوب میشود.
کم کم با آزادگان آشنا میشدیم و شنوای خاطراتشان بودیم. خاطرات تلخ و شیرین آنها از دوران اسارت برایمان جذابیتهای زیادی داشت. نکته بارز در رفتارشناسی اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، انسجام و حمیت آنها در این دوران سخت است وحدتی که جانمایه آن اعتقاد به آرمانها و امید به آینده بود. بزرگترهای اردوگاه مراقب کم سن و سالها بودند و افراد تحصیلکرده و دارای مهارت داشتههای خود را به دیگران آموزش میدادند. آزادگان با تشکیل گروههای آموزشی مانند سواد آموزی، کلاس قران، آموزش زبانهای خارجه، تشکیل تیمهای ورزشی و حتی اشتغال به امر زراعت فعالیتهایی را انجام میدادند که سبب حفظ روحیه جمعی و انسجام آنان میشد. مرحوم حاج آقا ابوترابی در روزها و سالهای سخت اسارت به مانند یک پدر از فرزندان خود مراقبت کرد. به آنها میگفت باید از خود مراقبت کنید خانوادههایتان در ایران منتظر برگشتن شما هستند. آزادگانی هم که در اردوگاههای مختلف مسئول اردوگاه بودند وظیفه مدیریتی و مراقبتی خود را به نحو احسن انجام دادند. تعدادی از این عزیزان بعد از بازگشت به ایران نیز در مسئولیتهای مهم اداری منشأ خدمات ارزندهای به کشور بوده و هستند.
امروز 28 سال از آن روزها میگذرد و آزادگان حالا به سنین میانسالی رسیدهاند در آن سالهای خدمت ما با آزادگان همنفس شدیم و در میهمانی آنها طعم میوه صبر را چشیدیم.
آزادگان با دست خالی و در اوج مظلومیت روزهای سخت اسارت را با صبر و تلاش و امید به آینده به سلامت گذراندند، دشمن شاد کن نشدند و با افتخار به میهن بازگشتند. در شرایط کنونی کشور نیز همه ما اعم از مردم و مسئولین به عقبه خود نگاهی مجدد بیندازیم. ما روزهای سختتری را به یاد داریم که جنگ و تحریم و دشمنیها بیشتر هم بود ولی با همدلی و موفقیت پشت سر گذاشتیم. سیره ایثارگران الگوی موفقی است. صبر و سربلندی آزادگان در اسارت، پایداری و استقامت جانبازان در سالهای جانبازی و امید و نشاط خانواده معظم شهدا سرمایه بزرگی است که نزد ماست و با تأسی به این روحیه خاصه در برهه کنونی میتوانیم بهره بهتری از داشتههایمان ببریم.
کد مطلب: 255616
آدرس مطلب: http://isaar.ir/doc/news/fa/255616/